برای تو شکوفهء من ٬که فرداهای طلایی ات را از امروز با دستان کوچکت خواهی ساخت و این وظیفهء من است تو را آنگونه که شایستهء واژهء مادر است همراه باشم.
ادامه...
نمیدونم چی باعث شد که این چند ماه وبلاگ پسرکم رو به روز نکنم...شاید تنبلی خودم...شاید چون ایلیا دیگه مهد نمیره و تمام وقت منو میگیره و من تقریبا هیچ وقت اضافی ندارم...شاید...
سلامعلیکم... چه عکسای قشنگی... چه پسر بزرگ و خوش تیپی... چه مامان خوبی که دیگه وبلاگو زود به زود به روز میکنه...
و علیکم السلام و رحمته الله و برکاتههه...مرسی خاله...به پای عکسهای حرفه ای شما که نمیرسه...بله ما دیگه متحول شدیم...تصمیم کبرامونو سفت گرفتیم که دیگه مرتب و به موقع آپ کنیم.
سلام آرزو جون نگران شده بودم خانمی ...چه میز یلداتون قشنگه ایشاله شاد باشی ...ماشاله به مرد کوچک ایلیا
سلام به روی ماهت...دیگه من قول میدم که مرتب و به موقع آپ کنم...مرسی از لطفت خانومی به پای سلیقه شما که نمیرسه...ایشاالله شما هم همیشه شاد و سلامت باشی.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
زحمت کشیدی خانوم... بعد از این همه مااااااااااااه.مال شوماهم مبارک.
آپ کن... منتظریم.
سلامعلیکم... چه عکسای قشنگی... چه پسر بزرگ و خوش تیپی... چه مامان خوبی که دیگه وبلاگو زود به زود به روز میکنه...
و علیکم السلام و رحمته الله و برکاتههه...مرسی خاله...به پای عکسهای حرفه ای شما که نمیرسه...بله ما دیگه متحول شدیم...تصمیم کبرامونو سفت گرفتیم که دیگه مرتب و به موقع آپ کنیم.
سلام آرزو جون نگران شده بودم خانمی ...چه میز یلداتون قشنگه ایشاله شاد باشی ...ماشاله به مرد کوچک ایلیا
سلام به روی ماهت...دیگه من قول میدم که مرتب و به موقع آپ کنم...مرسی از لطفت خانومی به پای سلیقه شما که نمیرسه...ایشاالله شما هم همیشه شاد و سلامت باشی.