و اینچنین گذشت ...(۱)

 

ایلیا ۱۵ دقیقه بعد از تولد  

 

 

 

 

 پسر خالهء کلاه قرمزی که معرف حضور هستند ٬ ایشون ایلیا شونند٬ ۷ روزه از قزوین.  

 

  

 

 

 ...یک ماه بعد... 

   

 

 

 

دوماهگی.گل پسرم واسهء فرشته هایی که تو خواب دیده لبخند میزنه. 

 

  

 

 

شما میتونید یک گل پسر سه ماهه رو جلوی دوربین ثابت نگه دارید ؟ ما که نتونستیم.   

 

 

 

 

۴ ماهگی و عشق توپ  

 

 

  

وقتی یک بچهء ۵ ماهه محو تماشای لوستر میشود. 

 

 

  

 

 ایلیای ۶ ماهه  

 

 

 

 

 ۷ماهگی   

 

 

 

خوب چیه ؟ ۸ ماهمه .چرا از خواب بیدارم کردید ؟ 

 

 

  

 

 

ایلیای ۹ ماهه  

 

 

 

  

 نگاه شیطنت آمیز آقا پسر ۱۰ماهه بعداز برداشتن اولین قدمها 

 

 

 

 ۱۱ ماهگی 

 

و  

. 

تولد یک سالگی

تلخ نامه

میخواستم اولین خاطرهء این وبلاگ از شیرین کاریها و شیرین زبونیهای قندِ عسلم باشه ولی حالا بعد از حدود دو ماه تأخیر میخوام از روزهای تلخی که گذشت بنویسم. از درد و عفونت گوش ٬ از ناله ها و شب بیداریهای مکرر ٬ از داروها و آنتی بیوتیکهای رنگارنگ ٬ از ساعتها موندن تو نوبت ملاقات با دکترهای مختلف ٬ از بیمارستان.

بیمارستان و اتاق عمل . انتظار و انتظار و انتظار.اشک و آه و زاری.دعا و نذر و نیاز و قرآن و باز انتظار واشک... 

بعد از اینکه چشمهای معصومش رو بازکرد با صدای ضعیف و بغض آلودی که یه عالمه درد و ترس توش بود گفت : بَگل (بغل).بعد از اون همه نگرانی و تشویش این شیرین ترین درخواستی بود که با تمام وجودم آمادهء اجابتش بودم. 

با بوییدن و بوسیدنش هردوتامون آروم شدیم و وقتی با نوازش و لالایی محبوبش به خواب رفت تونستم نفس بکشم و دیگه از اون سنگینیی که چندین روز بود نمیگذاشت نفسم بالا بیاد خبری نبود.  

خدایا شکرت که پسرم سلامتیش رو بدست آورده و دوباره لبخند میزنه. 

خدایا دل همهء مادرها و پدرهایی رو که فرزند بیمار دارند شاد کن. 

 آمین یا رب العالمین.  

پسرم تو مثل یک مرد به اتاق عمل رفتی بی هیچ گریه و شیونی.نمی دونم از ترس بود که صدات در نیومد یا ... 

به هر حال من و بابا به تو افتخار میکنیم که با صبوری و متانتت این مرحلهء سخت رو پشت سر گذاشتی و یک قدم دیگه تا بزرگ شدن  برداشتی ٬ هرچند تو به ما نشون دادی که بزرگی به سن و سال و قد و قواره نیست و منِ مامان ازتو خجالت میکشم که وقتی به هوش اومدی چشمهای منو خیس و پر از نگرانی دیدی. میبایست من الگوی صبرو متانت برای تو میبودم ولی حالا مثل همیشه باید مشق کنم همهء اون صفتهای خوبی رو که تو با خودت از بهشت آوردی .

از اینکه مادرتم به خودم میبالم. 

و تو مهرانم مثل همیشه با وجود گرمت کمکم کردی برای گذشتن از این بحران تلخ . دوستت داریم.