بازی ، شادی ، خرداد

مامان : الو ..آقای آشنشانی؟ 

ایلیا: بله خانوم..من آقای آتشفشانم...خونتون آتیش گرفته؟ 

- بله ، لطفا آدرس رو یادداشت کنید. 

- آدرس نمیخواد..خونتون رو بلدم..الان زود میام! 

 

یک ثانیه بعد... 

 

- سلام من آتیشفشانی هستم..شما برید عقب ...من خودم تهنا (تنها) همه آتیشهاتون رو میشورم!!  

 

 

بک ثانیه بعد... 

 

- بفرمائید این هم خونتون هم آتیشها رو شستم و هم خونتون رو درست کردم... 

- شما خیلی به ما کمک کردین...ما از شما خیلی ممنونیم. 

- خواهش میکنم..اگه بازم آتیش گرفتین به من خبر بدین.دیگه هم به آتیش دست نزنید چونکه خیلی خیلی آتیش میگیرین!