صدای اردیبهشت

اردیبهشت خونه ما پر بود از صداها و نتهای رنگی... 

هنوز تب عشق رستاک و بارون بارون و رعنا فروکش نکرده ... 

تصمیم براین شد تا این عاشق سینه چاک، آموزش موسیقی رو شروع کنه. 

 

 

جلسه دوم کلاس موسیقی یک ربع بعد از شروع کلاس: 

 

-ایلیا چرا از کلاس اومدی بیرون؟! 

-من از این بچه بازیها خوشم نمیاد!!! 

-بچه بازی یعنی چی ؟ مگه دوست نداری موسیقی یاد بگیری؟ 

-دوست دارم . ولی میخوام برم با آقاهای رستاک بارون بارون بخونم...رعنا گُله بخونم.... من از این لوس بازیها خوشم نمیاد!!! 

 

و سرانجام با صحبتهای نسیم جون (مربی موسیقی) ایلیا راضی شد که برگرده سر کلاس. 

 

ختم ماجرا