۴۵ دقیقه ست که داریم با هم کتاب آشنایی با مشاغل رو میخونیم و در مورد تک تک شغلها با هم صحبت میکنیم.
- ایلیا جون بگو ببینم تو دوست داری چیکاره بشی؟
- مرغ ماهی خوار
- چی؟؟ چرا؟؟!!!!!
- چونکه هم پرباز (پرواز) میکنه ، هم بلده شنا کنه ، همینکه هر روز ماهی میخوره!!
یعنی مادر به فدای اون همه فسفر سوزندن و استدلالهای قشنگت....
روی تخت نشستم و شدیدا مشغول مطالعه هستم ..یه دفعه یه صورت خواب آلود و داغ میچسبه به صورتم...میاد و به زور خودش رو جا میکنه تو بغلم و لپشو میچسبونه به لبم ...میبوسمش.محکم و طولانی...
- آخیش...حالم جا اومد.
- مامان از بوسم خوشت اومد؟ چسبید؟
- بله که خوشم اومد...بله که چسبید.
- پس چرا نگفتی قربون پسر خوشگلم برم؟
- پس چی که قربون پسر خوشگلم میرم...
کتاب و مطالعه رو بیخیال ...بوسه ها و خنده ها و بازی با شیرین ترین موجود دنیا رو عشق است.
ای جان. . . خدا برات نگهش داره. آرزو پیش منم بیا خانومی
مرسی گلم...خدا عزیزان شما رو هم براتون نگه داره..چشم حتما میام